اشعار رحلت پیامبر و شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام

poems prophet اشعار رحلت پیامبر و شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام

اشعار رحلت پیامبر و شهادت امام حسن (ع)

ماه صفر برفت و عزای مصطفی شد

مسموم زهر کینه امام مجتبی شد

مدینه شور و شین است

خونین دلِ حسین است

گرم عزا ملائک در سوگ مصطفایند

ارض و سما به گریه از داغ مجتبایند

مدینه شور و شین است

خونین دلِ حسین است

باشد حسین پریشان از رحلت پیمبر

اشک عزا بریزد در ماتم برادر

مدینه شور و شین است

خونین دلِ حسین است

زهر جفا به قلب پک حسن اثر کرد

جاری ز جنجرش خون با پاره ی جگر کرد

مدینه شور و شین است

خونین دلِ حسین است

دشمن نهاده با تیر بر پیکرش نشانه

از قلب خواهرانش آتش کشد زبانه

بیشتر:  داستان صبر ایوب

مدینه شور و شین است

خونین دلِ حسین است

1633519332 robeka.ir اشعار رحلت پیامبر و شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام

نوحه رحلت پیامبر و شهادت امام حسن

لحظه های آخر پیغمبر است

بی رمق افتاده بین بستر است

فاطمه دارد به بابایش نگاه

اشک می ریزد غمین ومضطر است

سخت نالان است وبیتابی کند

گرم دلداری زهرا حیدر است

جان پیغمبر بود مولا علی

مونسش در لحظه های آخراست

ر علی گوید وصیتهای خویش

بی علی راه نبوت ابتر است

ای علی،جان تو جان فاطمه

این امانت دست تو چون گوهر است

مطلبی دارم علی جان گوش کن

مطلبی که بهر تو دردآور است

فاش می بینم که بعد من علی

غاصب حق تو اینجا رهبراست

همسرت زهرا شود حامی تو

خطبه خوانان زمان را سرور است

بیشتر:  حکایت فقر و ثروت

هرچه زهرا می زند فریاد لیک

قلبها سنگ است وهر گوشی کر است

آید آنروزی که زهرا را زنند

صورتش همچون گل نیلوفر است

بیشتر بخوانید:  شعر زیبای بازگشته از رحیم معینی کرمانشاهی

آید آنروزی که در بندت کنند

فاطمه افتاده در پشت در است

آید آنروزی که محسن را کشند

شرمگین از روی همسر شوهر است

آید آنروزی که بی زهرا شوی

زینبت نالان زبهر مادر است

صبر می خواهم برایت از خدا

روزگاری را که بس رنج آور است

 شاعر : اسماعیل تقوایی

مداحی رحلت پیامبر و شهادت امام حسن مجتبی (ع)

یابن الحیدر نور هر انجمن

یا امامِ مجتبی یا حسن

جلوه گر ای ماهِ زیبا،از رُخَت نور ولا بود

بیشتر:  حکایت های حاتم طایی

 صلح تو رُکنِ قیامِ،بی نظیرِ کربلا بود

 یابن الزهرا یابن الزهرا

یابن الزهرا یابن الزهرایابن الزهرا یابن الزهرا

یا حسن جان یا حسن جان…

شد چراغ روشنِ دو دنیا

 اِستَعِدَّ لِسَفَرِکْ بر ما

من ز عصیان رو سیاهم،کن دعا بر حالِ زارم

ترسم از فردای محشر،بی قرارم بی قرارم

واحسرتا واحسرتا

یابن الزهرا یابن الزهرایابن الزهرا یابن الزهرا

یا حسن جان یا حسن جان…

ای نور چشم زهرا و حیدر

 دست ما را بگیر روز محشر

ای کریم آل طاها،ای عطایت بی نهایت

بسکه سرتاپا گناهم،میکِشم از تو خجالت

روسیاهم روسیاهم

 یابن الزهرا یابن الزهرایابن الزهرا یابن الزهرا

یا حسن جان یا حسن جان…

برگرفته از بیتوته

مطلب پیشنهادی

شعرهایی در مورد رفاقت و دوستی

اشعاری برای دوست و رفیق خوب شعری برای دوست خوب دل بسته‌ام از همه عالم …